من بی تو می میرم

دوستت دارم بدون تا

من بی تو می میرم

دوستت دارم بدون تا

ماه گرد اشنایی

سلام . یه سلام گرم . یه سلام به لطافت عشق . یه سلام به جنس ابرهای زیبای بارانی .  

مدتهاست که چیزی تو وبلاگم ننوشتم . ولی امروز می خوام بنویسم . از عشق از خواستن از دوست داشتن .می خوام بگم که چقدر دوست داشتن قشنگه. امروز روز قشنگیه . امروز ماه گرد اشناییمونه امروز روزیه که من و بانو با هم اشنا شدیم . من خیلی خوشحالم که تو این روز تونستم کنار بانو باشم . و خوشحالم که می تونم این خوشحالی رو با همسرم گلم به اشتراک بذارم 

  

 

 

دیشب بارون می اومد . و من زیر بارون قدم می زدم . دیشب هر قطره بارون که روی صورتم می خورد مثل نوازش دستهای بانو بود . دیشب عاشق تر از همیشه بودم . اخه دیروز بانو منو شرمنده کرد و برام تو وبلاگش یه چیزی نوشت که حرفهای دل خودم هم بود . دیروز بانو بهم گفت که دوستم داره از احساسش برام گفت از اینکه چه حالی داره . اخه دیروز صدای مهربون بانو رو موقع بارش بارون شنیدم . هیچ کس نمی تونه اون حس منو درک کنه . ولی من خوشحالم از حسی که دیروز بهم القا شد . امروز هم که دیگه .... به به .  

فقط می تونم بگم که در مقابل این همه لطف بانو من فقط می تونم عرق شرم بریزم که حتی نصف اون محبت ها رو هم نتونستم جبران کنم .