نمی دونم .

نمی دونم دیشب حرکت دستهامو تو موهات حس می کردی یا نه ؟ نمی دونم دیشب تو هم حال منو داشتی یا نه  ؟ نمی دونم که تو دستهامو دور کمرت حس می کردی یا نه ؟ ولی خوب می دونم که تو همیشه همه جا با منی . دیشب وقتی در اغوشت گرفتم از خدا خیلی خواهش کردم که تو حس کنی حرکت انگشتهامو دور صورت نازت . صورتی که همیشه برای من بهترین چهره دنیا رو به وجود اورده . زهرا دیشب صدام تو گلوم گیر کرده بود . می خواستم داد بزنم .

می دونم که بهت قول دادم که قرص هامو دیگه نخورم ولی دیشب مجبور شدم . چون حالم خوب نبود . ببخش منو .

اگه حرکت دستهامو حس کردی ، اگه در اغوش گرفتن منو حس کردی ، اگه نوازش های دستهای سرد منو حس کردی ، بهم بگو دوست دارم بدونم .