من بی تو می میرم

دوستت دارم بدون تا

من بی تو می میرم

دوستت دارم بدون تا

سلام زهرای خوب و مهربان من

نگران نباش  

امروز اومدم . دیروز رفته بودم زیارت . رفتم تا برات دعا کنم . برای سرنوشتمون . برای اینکه اگه صلاح ما اینکه به هم برسیم پس این کار تحقق پیدا کنه . رفتم و به خدا قول دادم که اگر من و تو به هم برسیم برم تو همون امام زاده که توش روحم اروم گرفته بود و 5 ساعت تموم با تو اونجا دینم رو ادا کنم  . 

از خدا خواستم که تو همیشه سلامت باشی  ، از خدا خواستم که قلب مهربونت هیچ وقت غم نداشته باشه ، از خدای بزرگ خواستم که هر چی که تو زندگی می خوای اگه به صلاحت بود بهت بده .  

به خدا گفتم که چقدر دوستت دارم . گفتم که برات می میرم . گفتم که بی تو موندن برام مثل مرگه پس بهتره که بمیرم ولی بی تو نباشم . زهرا خیلی دوستت دارم . بیشتر از اون چیزی که تو فکرش رو بکنی .

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا 1388/05/15 ساعت 09:16

این نوشته قسمتی از نامه «جبران خلیل جبران» برای کسی به اسم «می زیاده» است که فکر کنم به این چیزی که تو برای من نوشتی تناسب داره:

چه شیرین است که محبوب من هر روز برایم دعا می کند. چه شیرین است محبوب من٬‌چه قلب بزرگی دارد و روحش چه زیباست!
... هر روز و شب به تو می اندیشم و همواره تو را در ذهن تصویر می کشم. می دانم که در اندیشه و تصویر ذهنی هم لذتی نهفته است و هم رنج. هرگاه به تو می اندیشم٬ پنهانی می گویم:‌ « بیا و غمهایت را اینجا٬ در سینه ام بریز»

[ بدون نام ] 1388/05/15 ساعت 09:45

نه نیست. یعنی نمی تونه باشه چون به خودم اجازه نمیدم. راستی آهنگ رو شنیدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد